۱۴۰۲-۰۳-۰۸
  • rss
  • facebook
  • twitter
  • telegram
  • instagram
  • aparat
  • bisphone
  • bale
  • soroush
  • wispi

ماجراهای من و جینجال ( خانم همساده )

  • ۱۴۰۱-۱۲-۰۸

امروزحوالی ساعت سه رسیدم خونه. ازراه پله که می رفتم بالا متوجه شدم جینجال مهمون داره . هم چند جفت کفش زنونه دم درش بود هم صدای خنده های بلندی شنیده می شد. خیلی با احتیاط رد شدم که صدای پامو نشنوه . هنوز ازپاگرد رد نشده درو باز کرد و گفت فکر کردی نمیدونم کی میای و کی میری.!؟ همه ی آمارتو دارم دختر. الکی ادای بچه مثبتا رو در نیار. گفتم گشنمه جینجال . دست از سرم بردار. میخوام برم یه کوفتی بپزم بخورم. گفت نمیخواد هیچ کوفتی بپزی . من کوفتی رو که پخته بودم یکمش مونده بیا تا بهت بدم کوفت کنی . گفتم کوفتی رو که تو پخته باشی دیگه معلومه چه کوفتیه که جیغ بنفشی کشید و کوله مو از رو دوشم برداشت با کوله و کفش منو کشید تو.

دیدم یه زن سبزه و تپل دراز کشیده کف پذیرایی ، یکی هم همون رنگی رو مبل نشسته وداره بستنی یخی میخوره . از رنگ و مدل لباساشونو لهجه هاشون فهمیدم اهل این ورا نیستن. اونی که دراز کشیده بود سریع نشست دستموراستم توهوا قاپید و گفت وایسا فالتو بگم. گفتم دست بردارخانم جان این مسخره بازیا چیه که چینجال از آشپزخونه فریاد زد بگو بگو ببینیم کی از دست این من راحت میشم و دیگه ریختشو نمیبینم.گفتم جینجال این خانوما کی ان این جا چی کار میکنن !؟ باهات نسبتی دارن. گفت آخه مگه من جنوبی ام ؟ گفتم پس چه نسبتی باهات دارن ؟ گفت هیچی . رفته بودم انزلی فلکه فرزانه پیاده شدم یکی شون پرید جلو گفت بذا فالتو بگیرم . گفتم هههه فال همه رو من میگیرم. ولی چون گفت بلدیم طلسم رو هم باطل کنیم آوردمشون خونه .

با خنده گفتم کی جرات کرده طلسمت کنه جینجال ؟! جیغ بنفشی کشید و گفت منو که کسی جرات نمیکنه طلسم کنه بیچاره . آوردمشون باهات صحبت کنیم چون آشنا زیاد داری یه دقیقه ببریمشون طلسم شهرداری رو بشکونیم. با تعجب گفتم طلسم شهرداری !؟ گفت آره دیگه با چشای کورت نمیبینی مگه هر کی شهردار میشه یا فرار میکنه یا ورش میدارن. تا به زربانو گفتم ،( یهو خانوم تپله ی وسط پذیرایی یه عشوه ای اومد به نشانه ی این که زربانو منم ) زربانو گفت شهرداری رو طلسم کردن باید منو ببری اونجا باطلش کنم.

حالا بیا ناهارتو بخورببین به کی میتونی زنگ بزنی . با زیرکی گفتم حالا گیریم رفتیم باطلش کرد ، دستمزدش چه قدره ؟ یهو زربانو پرید وسط حرف مون وبا لهجه ی جنوبیش گفت با داستانی که خانم جینجال برام تعریف کرد خرج تون میره بالا. گفتم مثلا چه قدر؟

گفت ما که نقدی کار نمی کنیم . گفتم پس چی ؟ گفت فقط ملک می گیریم . گفتم وا چه ملکی که گفت نصف پیاده راه رو اگه بزنین به نام من درستش می کنم . گفتم مگه تو میدونی پیاده راه کجاست . گفت کجای کاری دخترجون ! همه ی مردم این شهرومن طلسم کردم تا به اعضای شورایی که الان هستن رای بدن تازه اگه امیرحسینم می اومد پیشم کاری می کردم که نتونن ورش دارن

واقعا دلت خوشه که خبرنگاری…

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اجتماعی